سایز متن /
فصل و وصل
فصل آن است که دو جمله را از یکدیگر جدا کنند و میانه آنها حرف پیوندی نباشد و وصل آن است که جملهای را به جمله دیگر یا کلمهای را به کلمه دیگر به وسیله حرف پیوند، پیوند بزنند.
مواضع وصل:
۱- آن گاه که چند جمله از حیث خبر و انشا متحد باشند.
مگوی و منه تا توانی قدم | ز اندازه بیرون وز اندازه کم |
که دو جمله اول، هر دو انشاییاند.
۲- آن گاه که چند مفرد با یکدیگر در امری شریک باشند. (چند مسندالیه برای یک مسند آورده شود).
ابر و باد و مه و خورشید فلک درکارند | تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری |
ریگ آموی و درشتی راه او | زیر پایم پرنیان آید همی. |
۳- آنگاه که چند مسند برای یک مسندالیه آورده شود
افسر سیمین فرو گیرد ز سر کوه بلند | باز مینارنگ و زیباروی و مشکین سرشود |
۴- هنگامی که جمله دوم، نتیجه و حاصل و یا ادامه جمله اول باشد.
فاش میگویم و از گفته خود دلشادم | بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم.
|
مواضع فصل
۱- کمال اتصال و پیوند بین جملات، یعنی دو جمله از حیث معنی آنچنان به هم پیوند داشته باشند که گوینده لزومی برای آوردن حرف پیوند نبیند.
ربع از دلم پرخون کنم، خاک دمن گلگون کنم | ||
اطلال را جیحون کنم، از اب چشم خویشتن | ||
خلوت دل نیست جای صحبت اغیار | ||
دیو چو بیرون رود فرشته درآید | ||
۲- کمال انقطاع و گسستگی بین جملات. مثلاً یک جمله خبری باشد و دیگری انشایی
حمله مان پیدا و ناپیداست باد میوزد از چمن نسیم بهشت |
جان فدای آنکه ناپیداست باد همان بنوشید دو به دم میناب |
ایجاز: بیان معنی است در کوتاهترین لفظ، به عبارت دیگر آوردن لفظ اندک است برای معنی بسیار. ایجاز بر دو نوع است:
۱- ایجاز حذف: آن است که الفاظ کمتر از معانی باشند و این کمی، به جهت حذفی است که در جمله به قرینه لفظی یا معنوی صورت میگیرد.
به نام خداوند جان و خرد | کزین برتر اندیشه برنگذرد |
که مصراع اول چنین است در اصل: کلام خود را (به نام خداوند جان و خرد) آغاز میکنم.
دیده اهل طمع ز نعمت دنیا | پر نشود همچنانکه چاه به شبنم |
یعنی چاه به شبنم پر نشود.
۲- ایجاز قصر: ایجازی است که در آن از ارکان جمله چیزی محذوف نیست، ولی خود جمله به گونهای است که مفاهیم بسیاری از کلمات اندکش فهمیده میشود.
جز راست نباید گفت، هر راست نشاید گفت
غلام همت آنم که زیر چرخ کبود عبادت به جز خدمت خلق نیست |
زهرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است به تسبیح و سجاده و دلق نیست |
اطناب: آوردن الفاظ بسیار است برای معنی اندک، بنابر مقتضای حال مخاطب و مقام و موضوع کلام. اغراض و مقاصد اطناب عبارتند از:
۱- ایضاح بعد از ابهام: آن است که ابتدا معنایی را مبهم و فشرده و سپس با شرح و توضیح بیاورند.
آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است: دو چیز طیره عقل است: دم فرو بستن |
با دوستان مروت، با دشمنان مدارا به وقت گفتن و گفتن بوقت خاموشی |
۲- ذکر خاص پس از عام: یعنی اول معنایی و مطلبی را به طور عام و فراگیر بیاورند و سپس آن را مخصوص و ویژه کسی یا گروهی کنند.
پرستار امرش همه چیز و کس بازی است رباینده زمانه که نیابند |
بنی آدم و مرغ و مور و مگس زوخلق رها هیچ، نه مولی و نه مولا |
۳- تکرار: اغلب به قصد تاکید است و موسیقی کلام را نیز غنیتر میکند
واله و شیدا دل من، بی سرو بی پا دل من | ||
وقت سحرها دل من، رفته به هرجا دل من | ||
بهار آمد، بهار آمد، بهار مشکبار آمد | ||
نگار آمد، نگار آمد، نگار بردبار آمد | ||
۴- اعتراض: آوردن جمله معترضه است در کلام، که ممکن است به جهت دعا یا نفرین و یا شرح و توضیح باشد.
دی پیر میفروش- که ذکرش به خیر باد | ||
گفتا شراب نوش و غم دل ببر زیاد | ||
مشتاقی و مهجوری- دور از تو- چنانم کرد | ||
کز دست بخواهد شد پایاب شکیبایی | ||
چشم بد اندیش- که بر کنده باد | عیب نماید هنرش در نظر |
۵- تکمیل و تقسیم مطلب:
هرگز نباشد از تن و جانب عزیزتر | چشمم که در سراست و روانم که در تن است. |
دو جمله (که در سر است) و (که در تن است) برای تکمیل معنی واژههای (چشم) و (روان) آمدهاند و بدون آنها نیز معنی و مفهوم بیت کامل است.
باز جهان، تیز پر و خلق شکار است | باز جهان را به جز شکار چه کار است؟ |
سلام. عالی.
تلاشتان را ارج می نهم… خدمتی است به فرهنگ و ادب این مرزبوم.
شاد و پایدار باشید و در این راه ان شالله موفق
همراه گرامی مجله ادبی ناقه
از حسن نظر و محبت شما سپاسگزاریم.با معرفی مجله ادبی ناقه به اهل ادب ،ما را در ادامه راه یاری نمایید.
مدیریت مجله ادبی ناقه