سایز متن /
اخوان الصفا
اخوان الصفا و خلّان الوفا طبقهیی از حکمای ایرانی قرن چهارمند که خواستهاند در نزدیک کردن حکمت یونانی و دین اسلام استوارترین قدمها را بردارند. چنانکه گفتیم در قرن چهارم متعصبان در بغداد و برخی دیگر از بلاد اسلامی شروع بمخالفت با اصحاب علوم اوایل و اهل نظر و تحقیق و بحث و استدلال کردند و چندی ازین مقدّمه نگذشت که در قرن پنجم و ششم تکفیر فلاسفه و حکما آغاز شد و نسبت دادن الحاد و تعطیل و زندقه بدانان رایج گشت. در قرن چهارم بر اثر شروع این مخالفت از طرفی و مخالفت شدیدی که نسبت بآمیختن دین عربی و فلسفه یونانی با یکدیگر اظهار میشد، بعضی باین فکر افتادند که برای نشر علوم عقلی و نزدیک کردن دین و حکمت با یکدیگر و مطّلع ساختن عامّه از مبانی حکمت نظری و عملی رسالات مختصر و سادهیی بیآنکه نام مؤلّف آن آشکار باشد بنویسند و انتشار دهند. برای تعقیب این مقصود یک دسته سرّی از میان مسلمانان بوجود آمد که چندی با فعالیت تمام مشغول نشر عقاید و اطلاعات خود بودند و خود را: «اخوان الصفا و خلّان الوفا» مینامیدند. غالب محققان تصوّر کردهاند که این دسته از شعب شیعه و باحتمال قوی از فرقه اسمعیلیهاند لیکن تعلّق این دسته بیک فرقه خاص محقق نیست و تنها این نکته مسلّمست که جماعت مذکور برای توجیه معتقدات دینی مسلمین آنها را با اقوال حکما منطبق میکرده و یا در شرح برخی از مسائل مذهبی بروش فلاسفه متوسّل میشده و برای تزکیه باطن و صعود بمدارج کمال علاوه بر توسّل بفلسفه معتقد تمسّک بدین نیز بوده و از پارهیی جهات بمتکلّمین معتزله و اسمعیلیه شباهت داشتهاند با این تفاوت که این دو دسته اخیر میکوشیدهاند که دین را با فلسفه وفق دهند و در توجیه اصول و عقاید خود با استفاده از عقاید حکماء یونان سخن گویند و حال آنکه اخوان الصفا سعی داشتند اصول حکمت و فلسفه را با مبانی دین اسلام سازش دهند و فاصلهیی را که میان حکما و اهل دین پدید آمده بود از میان بردارند.
اینان معتقد بودند که بیاری علم و اعتقاد بدین میتوان بتصفیه باطن نائل شد و بمرحلهیی از کمال که غایت شرایع و ادیانست رسید و حقایق آنها را بهتر فهمید و بر اثر اعتقاد بمبانی دین اسلام و اصول عقاید افلاطونیان و فیثاغوریان جدید و صوفیه با فلاسفه مادّی اختلاف نظر داشتند و اقوال آنانرا رد میکردند و برای آنکه بتوانند فارغ از مخالفت اهل دین و فلسفه بنشر عقاید خود موفق شوند، رسالاتی بیذکر نام مؤلّف مینوشتند. درین رسائل تمایل اخوان الصفا بیشتر بعقلای یونان و بفلسفه ایران و هنداست. نام هرمس و فیثاغورس و سقراط و افلاطون و ارسطو غالبا درین رسائل آمده و نسبت بآنان رعایت بزرگداشت و اکرام شده لیکن قبول مذهب محض ارسطو توسط مؤلّفان این جماعت صورت عمل نگرفته و حتی باید گفت جز در منطق آشنایی آنان با ارسطو بیشتر از طریق کتبی مانند اثولوجیای منسوب بارسطو و کتاب التفّاحه است نه از طریق عقاید واقعی او و حتی از مشّائین اسلامی مقدّم بر خود هم کمتر چیزی پذیرفتهاند.
القفطی رسائل اخوان الصفا را مقالات مشوّقهیی که فاقد ادلّه و احتجاجات ظاهریست تلقّی کرده و راجع به مصنّفین این رسالات گفته است که چون اسم خود را پنهان میداشتند مردم در باب آنان اختلاف دارند و هرکس بطریق حدس چیزی گفته است مثلا برخی گفتهاند که این رسالات از یکی از ائمه از نسل علی بن ابی طالب است و در اسم این امام هم اختلاف کردهاند و بعضی آنها را تصنیف یکی از ائمه معتزله در آغاز کار این فرقه دانستهاند ولی او خود در کلام ابو حیّان توحیدی که در حدود ۳۷۳ در پاسخ ابن سعدان وزیر صمصام الدوله پسر عضد الدوله گفته بود، چنین یافت که نویسندگان این رسالات ابو سلیمان محمد بن معشر البستی معروف به المقدسی؛ و ابو الحسن علی بن هارون الزنجانی ؛ و ابو احمد المهرجانی ؛ و ابو الحسن علی بن رامیناس العوفی ؛ و زید بن رفاعه بودهاند و این قوم با یکدیگر بصداقت و قدس و طهارت و یکرنگی بسر میبردند و بین خود مذهبی پدید آوردند و گمان کردند بوسیله آن خشنودی خدای را کسب کردهاند و چنین پنداشتند که شریعت بنادانیها و گمراهیها آلوده شده و برای پاک کردن آن راهی جز فلسفه نیست و اگر فلسفه یونانی و شریعت عربی را بیکدیگر آمیزند کمال حاصل خواهد شد و پنجاه رساله در همه اجزاء فلسفه علمی و عملی نوشتند و برای آن رسالات فهرستی ترتیب دادند و آنها را رسائل اخوان الصفا نامیدند و نامهای خویش را پنهان داشتند و رسالهها را میان کتابفروشان پراگندند و درین رسائل کلمات دینی و امثال شرعی و سخنان محتمل و راههای دروغ آوردند.
این رسائل در فنون مختلف و بر طریق اختصار و در آنها خرافات و کنایات و تلفیقات بسیارست. رسائل مذکور بر ابو سلیمان منطقی سیستانی عرضه شد و او مخصوصا از باب نزدیک کردن فلسفه و اجزاء آن با شریعت بر اخوان اعتراض کرد و این را غیر ممکن دانست از آنروی که در شریعت چونوچرا نیست و اهل دیانات را مطلقا بفلسفه حاجتی نباشد و حتی توجّه آنان بدین مقولات مایه انشعاب و باعث تشتّت و افتراق ایشان میگردد.»
رسائل اخوان الصفا شامل کلیه مسائل علوم منطقی و ریاضی و طبیعی و الهی و حکمت عملی است و با دقت در مطالب آنها دریافته میشود که نویسندگان این رسائل پس از تدقیق و امعان نظر در مسائل فوق و با علم وافر بنوشتن آنها دست زده و در بسیاری از موارد بتطبیق عقاید و اصطلاحات فلاسفه با اصطلاحات و اصول دینی و تأویلاتی در آنها مبادرت کردهاند. این رسائل بچهار قسمت شده است: